سفارش تبلیغ
صبا ویژن

حکومت نارویی ها(2)

با فوت امیرعلم خان قدرت او بین دو فرزندش تقسیم شد، حکومت سیستان به امیر علی اکبر خان حسام الدوله پسر بزرگ و حکومت قاینات به پسر دوم او امیر اسماعیل خان شوکت الملک تفویض شد (منصف ص 30)این تجزیه‌ی قدرت، رقابت‌های شدیدی را بین دو برادر به وجود آورد، بعدها که امیر اسماعیل خان شوکت الملک بسبب نداشتن فرزند برادر کوچک‌تر خود محمد ابراهیم خان را مورد توجه قرار داد و ثلث اموال خود را بدو بخشید، این اختلاف اوج گرفت و بالاخره در سال 1323 قمری حکومت مرکزی دو برادر را به تهران احضار کرد. امیر علی اکبر خان بلافاصله عازم تهران شد، ولی امیر اسماعیل خان به‌علت بیماری قلبی به تهران نرفت و محمد ابراهیم خان را به نیابت خود فرستاد، در همین زمان امیر اسماعیل خان در گذشت و محمد ابراهیم خان موفق شد با زد و بند و جلب نظر در باریان فرمان حکومت قاینات را با لقب شوکت الملک از مظفرالدین شاه بگیرد (همان، 50-49 و 265 نقل به معنی) وی پس از مراجعت به بیرجند با بهره مند شدن از میراث پدر و ثروت برادر به‌صورت بزرگ‌ترین قدرت مالی و اقتصادی خاندان علم در آمد ولی با برادرش امیر علی اکبر خان که جانشینی برادر را حق مسلم خود می دانست اختلاف داشت. حکومت سیستان هنوز در دست امیر علی اکبر خان بود، ولی او بسبب کهولت سن اختیارات را به فرزند خود امیر معصوم خان حشمت الملک واگذار کرد (همان 30 تا 52 و 45 تا 265 به تناوب) وی از طرف مادر نارویی بود، سایکس در این باره می نویسد : «میر معصوم خان (جوان 19 ساله) فوق‌العاده متکبر و مغرور است. و مخصوصاً چون مادرش دختر سردار شریف خان است از این رهگذر زیاد به خود می‌بالد، اوضاع سیستان در این تاریخ جالب توجه بود، نظر به قرابت و بستگی نزدیک میر معصوم خان با قبیله نهرویی خالوی مشار‌الیه سردار سعید خان باطناً زمام کارها را در دست داشت و چون شکایت زیاد به حشمت الملک (منظور علی اکبر خان است) رسید، او نیز پسر بزرگ خود را که از مادر میر معصوم خان نبود به حکمرانی سیستان فرستاد. ولی چون میر معصوم خان حکومت را تحویل نداد، به پردل‌خان یکی از روسای قبیله سربندی دستور داد تا نهرویی‌ها را از سیستان خارج کند. جنگ دوتیره سربندی و نهرویی بالاخره آغاز گردید و نهرویی ها به سمت افغانستان متواری شدند (سایکس، ص 381) بالاخره در سال 1330 قمری حکومت سیستان هم به ابراهیم خان واگذار شد، وی یکی از مدافعین سر سخت رضا شاه بود. مؤلف زندگینامه‌ی او می‌نویسد: « با آنکه رضا شاه مخالف سازمان‌های اشرافی رژیم ملوک الطوایفی و دستگاه خان خانی بود، ولی این مرد که بازمانده‌ی یک سلسله فئودال قدیمی بود، با کمال مهر و محبت او را در دربار خود برگزید. (منصف، ص 8) البته رضا شاه از او به عنوان یک حربه علیه مخالفین خود در سیستان و بلوچستان استفاده می‌کرد، زیرا خانواده‌ی علم طی سال‌ها حکومت در آن منطقه شبکه‌ی خویشاوندی وسیعی از طریق ازدواج در این استان به وجود آورده بودند، شوکت الملک تقریباً با تمامی خوانین و روسای عشایر بلوچ قرابت داشت و از طریق آنان بود که می‌توانست هر نوع نغمه مخالفی علیه رضا شاه را در نطفه خفه کند و اساس حکومت او را تحکیم بخشد، با کمک او بود که رضا شاه توانست، دوست محمد خان، جمعه خان اسماعیل زیی و جنیدخان رئیس ایل یار احمد زیی مقتدرتین مخالفین خود را در بلوچستان سرکوب کند (منصف، ص 7-106) پس از امیر علم خان حکومت سیستان به برادر زاده‌اش امیر محمد رضا خان صمصام الدوله واگذار شد و بعد از بر افتادن حکام محلی در زمان پهلوی دوم، همین دار و دسته با پوشش‌ها و عناوین جدید وزیر و استاندار و فرماندار و شهردار و نماینده‌ی مجلس تا آخرین روزهای حکومت پهلوی در این استان صاحب نفوذ یا مصدر کار بودند.



[ شنبه 91/2/23 ] [ 11:32 صبح ] [ ناروئی ]

نظر