سفارش تبلیغ
صبا ویژن

حکومت نارویی ها (4)

اکر خان مقیم فنوج شد و با یک بلیده ای از خانواده سرداران وصلت کرد، حسین خان هم با طایفه بلیده ای وصلت کرد و در قصر قندوگه (=نیکشهر) ساکن شد. پس از او پسرش سعید خان هم بلیده ای بود، هم شیرانی قلعه ی گه را از جانب بلیده ای ها اداره می کرد. بنت و بنادر را هرازمادرش به ارث برد و با کمک اقوام مادرش سرباز را نیز گرفت و به پاس همکاری با دولت مرکزی والی بلوچستان شد (سازمان برنامه، ص 5-84) وی در سال 1333 هجری مرد و پسرش حسین خان که کوچک بود، حکومت را بدست گرفت و اگر انگلیسی ها از او حمایت نکرده بودند، اسلام خان شیرانی که داعیه بزرگی خاندانی شیرانی را داشت او را از بین می برد. در زمان وی دوست محمد خان بارک زیی قدرت گرفت و بر همه جا مسلط شد، وی مدعی استقلال بلوچستان بود، ولی پاس خاطر شیرانی را نگه داشت، تا آنکه در سال 1306 ه.ق دوست محمد خان از قوای دولتی ایران شکست خورد و قوای دولتی در نقاط حساس و مهم مکران مستقر شدند. حسین خان هم به خدمت دولت در آمد. (برقعی، ص 6-45)
[font=B Nazanin]ازدواج‌های سیاسی طایفه نارویی : نارویی‌ها در سیستان و هم در بلوچستان زیر بنای قدرت خود را با پیروی از اصل ازدواج‌های مصلحتی و برقراری روابط خویشاوندی با خوانین پی ریزی کردند. علم خان نارویی در سیستان دختر خود را به ابراهیم خان سنجرانی[/font](17) داد. شریف خان نارویی نیز از وصلت با خانواده سنجرانی در موقعیتی قرار گرفت که میر علم خان حاکم قاینات دخترش را برای پسر خود عقد نمود (نمودار خویشاوندی) ولی قدرت در طایفه نارویی سیستان از این دو تن فراتر نرفت، با آنکه شریف خان بهترین بهره را از این پیوندهای زناشویی برد و ثروت هنگفتی اندوخت اما پسرش سعید خان مقهور امیر علی اکبر خان شوهر خواهر خود شد که بیشترین امنیتهای پدر زن را تصاحب کرد و به برادر زن مجال ترقی نداد. (تیت، ص 1/ 179) ولی نارویی ها ی بلوچستان در استفاده از این سیاست موفق تر بودند، آنها از برقراری روابط خویشاوندی با سایر طوایف به بسط قدرت خود پرداختند و با ازدواجهای حساب شده، به امکانات تازه ای دست یافتند.
برقعی می نویسد: «از زمانی که سران نارویی بر حسب شرایط اقتصادی و اجتماعی مساعد پا گرفتند، کم کم شروع به ازدواج و بر قراری پیوند خویشاوندی با دیگر طوایف منطقه نمودند. مهراب خان با ملک ها ازدواج کرد تا کسب اعتبار کند. او از خوانین رودبار نیز همسری اختیار کرد تا حامی قدرتمندی که در دستگاه والی کرمان نفوذی داشته باشد، پیدا کند و همین خویشاوندی برای فرزندانش بسیار مفید واقع شد، وی همچنین با خوانین بشاگرد و بارک زیی رابطه خویشاوندی برقرار کرد. محمد علیخان هم از خوانین طوایف بلیده ای، ملک، سالارهای بشاگرد همسرانی اختیار کرد.
سردار حسین خان این شبکه روابط خویشاوندی را گسترش بیشتری بخشید، او از بلیده ای زن گرفت تابا یکی از قدرتمندترین خوانین مکران پیوند خویشاوندی را محکمتر سازد. دختر خویش را به رئیس طایفه ای مبارکی در چامف به نام خیر محمد داد، و بدین وسیله بلوچ های آهورانی را در اختیار گرفت. خواهرش بانو گراناز را به همسری میر حاجی، رئیس طایفه ای سلیمانی های بنت که حکومت محل را نیز در دست داشت، در آورد. و از این طریق بنت را از آن خاندان خویش کرد، برادرش چاکرخان و اولاده اش در فنوج سکنی گزیده و با ازدواج با بزرگان آن محل، در آنجا ریشه دوانیدند، وی با میرهای لاشار نیز از طریق همین برادر ارتباط خویشاوندی برقرار کرد.
بدین ترتیب قدرت روسای ایل نارویی که بعدها شیرانی نام خانوادگی گرفتند از طریق شبکه های خویشاوندی در منطقه گسترده شد، علاوه بر اینها پیوندهای خویشاوندی دیگر توسط خود سردار سعید خان و سایر اعضای خاندان او در طول سه نسل گذشته و زمان خود او این شبکه را محکم تر و کامل تر کرد، به نحوی که تمام خوانین منطقه با او منسوب شدند.



[ شنبه 91/2/23 ] [ 11:34 صبح ] [ ناروئی ]

نظر