سفارش تبلیغ
صبا ویژن

طایفه نارویی

طایفه نارویی یا نهرویی ، یکی دیگه از طوایف بلوچ می‌باشد . تاریخچه ایل ناروئی با توجه به تحقیقات انجام گرفته از ایل ناروئی که نویسندگان و مورخین مختلفی از همه کشورها در مورد ان نظریاتی داده اند حاکی از این است که ، این ایل در سرزمین ایران پهناور از رشته کوههای البرز و بندر عباس و کرمان مکران نواحی از پاکستان و سیستان و نواحی از افغانستان و هرات که زیر نظر امپراطوری ایران بوده زندگی می کردند و یکی از طوایف قدیمی و بزرگ بلوچ به شمار می آیند . و در حال حاضر هم در اکثر این نقاط پراکنده و مشغول زندگی هستند . وجه تسمیه و نام گذاری طایفه نارویی : بعد از مرگ احمد شاه ابدالی در دوره زندیه افغانستان نیز دچار هرج و مرج می شود که ناشی از درگیری بین وارثان احمد شاه ابدالی برای جانشینی وی بود . در این در گیری ها گروهی از قبیله ناروئی که خواستگاه آنها در ناحیه ای به نام کوه نارو(در بلوچستان شمالی (افغانستان) ، ساکن منطقه ای بوده اند که نارو (نهرو)بوده است ؛ یعنی چیزی در آن نمی روییده است ، از این رو این طایفه به نارویی مشهور شده است) . بنابراین هجرت را بر ماندن در زیر سلطه پشتون های(افغان های) ابدالی ترجیح داد و نتوانستند تسلط سیاسی و نظامی آنها را بر خود تحمل نمایند لذا دست به مهاجرت به طرف سرزمین های سیستان و مکران ایران بلوچستان و کرمان هرمزگان زدند . بخشی از آنها در سیستان زابل و سرزمین بلوچستان ماندگار شدند . گروهی مسیر خود را به طرف بم ، کرمان و جیرفت ، بندر عباس (که در آن زمان جزء وسعت بلوچستان بودن)ادامه دادند و در این مسیر سکنی گزیدند که در زیر رده های فامیلی ایل ناروئی که در حال حاضر در همین مسیر یعنی زاهدان ، زابل ، زهک ، هیرمند ، نصرت آباد ، گراغه ، سبز پوشان ، چاه رحمان ، چاه حسین علی ، نوک آباد ، حصاروئیه ، گرگ حیدر آباد ، بم ، فهرج ، نرماشیر ، جیرفت ،کرمان ، کهنوج ، و منطقه بشاکرد زندگی می کنند از باقیمانده همان ها می باشند و گروهی دیگر را ه خود را به طرف مکران ایران بلوچستان یعنی بمپور و بزمان و ایرانشهر و نیکشهر ادامه دادند در کنار قلعه بمپور که مقر ملکشاه عالم بود سکنی گزیدند . و نیز تعدادی از مردم طایفه نارویی در بلوچستان(شرقی) پاکستان هستند . مردم این طایفه در شمال و شمال غربی زاهدان (نصرت آباد و سفید آبه) ، فهرج ( از توابع شهرستان بم) و گروهی از مردمان این طایفه در سیستان به سر می برند و از طریق دامداری و مختصر کشاورزی امرار معاش می کنند . قشلاق مردم این طایفه ، جلگه نصرت آباد ، و ییلاق آنان ارتفاعات نصرت آباد و نواحی دهانه باغی و نهبندان (جنوب خراسان) است . فاصله کوچ طایفه نارویی تا 100 کیلومتر بر آورده شده است . - بر اساس نظر کلنل پاتینجر که در سال 1810 میلادی از سیستان دیدن کرده‌است، نارویی‌ها را قوم قد بلند، فعال و دارای قدرت جسمانی فوق العاده معرفی نموده‌است . او می‌گوید آنان در برابر تغییرات اقلیمی سازگار و از مرگ نیز نمی‌ترسند و در هنگام جنگ در نهایت رشادت می‌جنگند . و گفته می شود که به هنگام جنگ در نهایت رشادت و دلاوری می جنگند و فقط به فرماندهی مدبر و دلیر محتاجند ، تا آنها را برای ابراز رشادت و شهامت در جهت هدفی صحیح با اسلوب و روش منظم هدایت کند . - نارویی ها(تیره شیرانی ها) حدودا 300 سال بر بلوچستان حکومت کرده اند . - سرپرسی سایکس با استناد منابع محلی و روایتی طایفه ، آنان را نهرویی می‌خواند و معتقد است که اجداد آنان پس از جنگ نهروان به منطقه بلوچستان کوچ کرده‌اند . - نامداران طایفه نارویی : درویش خان پسر بزرگ دوست محمد خان بود که می‌بایست بعد از پدرش بزرگ طایفه می‌شد اما عمویش شریف خان با او مخالفت کرد و بالاخره طی یک توطئه او را از پای درآورد .فرزندان وی عباس خان ، محمد ناصرخان و محب علی خان می‌باشند . سردار شریف خان برادر دوست محمدخان و عموی درویش خان بود . وی معاصر با سردارابراهیم خان سنجرانی و از هم پیمانان او بود . فرزندان وی علی خان ، سعیدخان و محمدعلی خان بودند . سعیدخان پسر معروف سردار شریف خان بود که به هنگام حکومت امیرعلی اکبرخان حسام الدوله ، امور حکومت سیستان را به عهده داشت آوازه وی تا سمنان و اصفهان هم به دلیل جنگ با راهزنان ترکمن پیچیده بود طوری که ترکمن‌ها ایشان را به نام سیدخان قره میشناستد که به معنای سیاه می‌باشد که به دلیل پوست سبزه ایشان است . سردار سعیدخان در شجاعت و رشادت فردی کاملا منحصر به فرد بود. سردار خداداد خان وی را سردار خدادادخان بن سردار سعید خان بن سردار شریف خان نارویی می گویند . وی را باید پسر دایی امیر معصوم خان خزیمه حاکم سیستان دانست . محل زندگی اعقاب وی در روستای ملک حیدری زابل است . سردار خدادادخان را باید جانشین پدرش سردار سعید خان دانست . نام سردار خدادادخان در جریان جنگ جهانی اول و کشمکش های بین آلمان و روس و انگلیس در اسناد به وفور تکرار می شود



[ چهارشنبه 98/4/5 ] [ 12:21 عصر ] [ ناروئی ]

نظر